آیدین تو شش ماهگی
پسر نازم الان خوابیدی ناز و آروم قربونت برممممممم دارم می میرم از عشقت هر روز برات ذوق می کنم اشکم در میاد با نیگاه کردنت وقتی کاراتو می بینم خنده هاتو و شلوغ کاریاتو...جیغ زدناتو که چیزی که می خوای رو برات فراهم کنم ..بین همه خودم از همه واردترم به برا ترجمه کردن گریه ها و جیغ هات...مامانی بیدار شدی از خواب. هر صبح که بیدار شی می برمت دسنت و صورتتو می شورم و پاهاتو می شورم و پوشک تمیز برات می بندم بعد شیرت می دم بعدشم باز و شیطونی صبح ها که بیدار می شی زود می پرم بالا سرت چون همیشه صبح ها خیلی شارژی و همون لحظه که ببینیم می خندی بهم و دنیام تازه میشه از وقتی که از سفر برگشتیم کلی بزرگتر شدی و شیطون بلا تر چند وقتیه م...
نویسنده :
مامان آیدین
9:34